خاطرات 2 ماهگی
اولین عید نوروز
عزیز دلم ، نی نی فسقلی ما ؛ برای عید نوروز 93 ما سه نفره شدیم و خیلی خوشحالیم که حالا بعد از 4 سال جمع ما 3 نفره شده . برا تحویل سال به خاطر وجود تو گل نازم میز هفت سین چیدم . سبزه خریدم . ماهی قرمز دو تا خریدیم و خلاصه هفت سینو کامل کردم و بعد سه تایی چند تا عکس با سفره هفت سین انداختیم . بابا به خاطر تو خیلی ذوق داشت و کلی عکس یادگاری گرفت که یکیشو اینجا برات میذارم
اولین عیدت مبارک عشق مامان و بابا ..........
بعد از اینکه خونه عکسامونو انداختیم و سال تحویل شد رفتیم خونه مامانی . بابایی بهت 50000 تومان عیدی داد دستشون درد نکنه . کلی هم با دایی و خاله مشغول شدی . دایی علیرضا 100000 تومان عیدی داد اونم دستش درد نکنه خاله جونم همینطور . بعد همه با هم رفتیم خونه مامان بزرگ و بابا بزرگ من .
دیگه جایی نرفتیم چون تو خیلی کوچولو بودی ترسیدم زیاد که بیرون ببرمت سرما بخوری . غیر از اون مامانی و خاله جون عازم سفر کربلا شدن و ما رو تنها گذاشتن . وقتی برگشتن برات عروسک بزرگ و لباس سوغات آورده بودن که عکس یکیشونو برات میذارم . دستشون درد نکنه ...
این یکی هم سوغات زن دایی مامان جونت برای عروسکم . دستشون درد نکنه
غیر از عروسک مامانی سه تا عروسک دیگه هم سوغات کربلا داشتی . که یکیشو مادر بزرگ من و دو تاشم خاله های من برات آوردن . دستشون درد نکنه .
اولین خنده
اولین لبخند ملیحتو اینقدر دوست داشتم . بعد از اون وقتی باهات حرف می زدم یا شعر عروسک قشنگو می خوندم لبخند میومد رو لبات و دل ما رو می برد .
شیر خشکی شدن عزیز دلم
دو روزی بود دخمل گلم بی تابی می کرد . بردیمت دکتر مشخص شد که باید کنار شیر مامان شیر خشکم استفاده بکنی که ما هم شیرخشک نان برات تهیه کردیم . این شد که نی نی نازم شیر خشکی ام شد
حمام دو ماهگی
عافیت باشه جیگر طلا