دیانا ، فرشته کوچولودیانا ، فرشته کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

دیانا فرشته کوچولوی ما

خاطرات 8 ماهگی

1393/7/29 11:22
نویسنده : مامان
195 بازدید
اشتراک گذاری

دخترکم  ماهه که با وجودت نفس میکشیم و با نفسهات زندگی میکنیم. نفسم ماهگیت مبارک.

چهار دست و پا رفتن فرشته کوچولو

دیگه داری چهار و دست و پا میری . هیچی جلو دارت نیست . از سالن پذیرایی میای تو آشپزخونه و کشوی کابینتو بیرون میکشی . اگه سفره روی زمین باشه سهم خودت یه ذره نون برمی داری . سفره رو به هم میریزی و ما هم میگیریم توی بغلمون که خراب کاری نکنی . خلاصه با چهار دست و پا رفتنت برا خودت سرگرمی درست کردی و ما هم که بهت نگاه می کنیم ذوق می کنیم . خدای مهربون شکرت . یه چیز دیگه 93/07/29 ساعت سه ظهر یکدفعه دیدیم خودتو می کشی روی زمین .خیلی شیرین . دستای کوچولوتو جفت هم می کردی و روی زمین می خزدیدی . بعد دوبار باز میکردی و جفت می کردی . فیلمشو داریم . اما عکسشو نه . چون وقتی می خواستیم عکس بگیریم پزیشنتو عوض می کردی

کمک !!!!!!!!!! یکی منو از زیر مبل بیرون بکشه

روزنامه خوانی

دختر نازم اهل مطالعه هست . داره با بابا جونش روزنامه میخونده

اااااااااااااااااااااا ، ببین چی نوشته اینجا

جشن عروسی

و مهر عروسی مجید خاله ، سومین عروسی که بعد از تولد شما دعوت شدیم  که تو تا عروسی سوم دست دسی را یاد گرفتی و کلی هم دست زدی . الان دیگه هروقت خیلی ذوق می کنی برای اینکه ما رو هم خوشحال بکنی شروع می کنی به دست دسی زدن، ما هم باهات همنوا می شیم عزیز دل مامان .

زیارت حرم حضرت معصومه

بیست و هشتم مهر برای خرید جهزیه خاله فائزه با مامانی و بابایی رفتیم  قم . تو پیش بابایی موندی و با بابایی رفتی زیارت . این اولین زیارت دختر نازنینم به حرم حضرت معصومه بود . من و مامانی رفتیم خرید . بابایی می گفت وقتی رفتی کنار ضریح خیلی ذوق می کردی و دست به ضریح می زدی و شادی می کردی . من نبودم ازت عکس بگیرم اینه که عکسی نداری . اونروز توی ماشین 3 ساعت خوابیدی جیگر خوش سفرم .

پسندها (1)

نظرات (1)

مامانی
3 آذر 93 12:51
واااااااااااااای دخمرت چه نازه ماشاا... خداحفظش کنه منم یه دختردارم که تازه وارد 5ماه شده خوشحال میشم لینکم کنی