دیانا ، فرشته کوچولودیانا ، فرشته کوچولو، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

دیانا فرشته کوچولوی ما

روزانه های بیست یک ماهگی و بیست و دو ماهگی

1394/9/16 11:21
نویسنده : مامان
295 بازدید
اشتراک گذاری

بیست و یک  ماهگی و بیست و دوماهگی جان جانانم به سرعت برق و باد گذشت و من در هیاهوی این روزمرگی ها فرصت آپدیت کردن وبلاگش را نداشتم . اما از عکس انداختن و فیلم گرفتن در حد توان کم نگذاشتم . البته اینم بگم که این ایام هر وقت دوربین بدست میشم تا عکس از وروجکم بندازم ، به سمت دوربین میدوه و میخواد خودش عکاسی بکنه ! حالا از کی و از چی اونو منم نمی دونم ! اگه شما میدونین برام بگین ...

القصه توی این کش و قوصی که برای عکاسی از دختر نفسم دارم ،‌آنچه در ادامه میبینید ، شده دستاورد تلاشم برای ثبت لحظات شیرین و دوست داشتنیش که مثل برق و باد در گذرند

... و صد البته وقتی صبح جمعه زود از خواب بیدار میشن و شیطنت میکنن و دیگه نمی خوابن ،‌عصر تو مهمونی اینطوری بغل بابا جونش به خواب عمیق فرو میرنخنده

عاشق این کلاهشه که به قول خودش خاله سوسن براش بافته ...

نفسیه ی مامان

خونه خاله جونش خودشو با شاخه گلی که از گلدون برداشت سرگرم کرده بود و کلی هم شیرینکاری کرد

همکاری با خاله جون فایزه برای عکاسی ،‌اینا عکسهای اتلیه ای خاله فایزسخنده

فروشگاه بابایی ، عجب بستنیه خوشمزه ای !!!

و

... 14 آذر و ششمین سالگرد ازدواجمون و جشن کوچیک خانوادگی که مصادف بود با تولد بیست سالگی دایی امین دیانا و مهمونی که بساطشو محیا کردم ...

 این خوراکیها رو خودم کدبانوگری کردم درستیدم ...

عدد6 ، که میگن شبیه ویرگول شده خنده

و تولد پسر خاله ی من ... محمد حسین عزیز (16 آذر ماه )

یعنی دیانای منم این همه کوشولو بوده !!!

پسندها (2)

نظرات (3)

شیما مامی شاهین کوچولو
22 آذر 94 0:18
چ باحالهههههه عزیزم منم همین مشکلو دارم با شاهین سر عکس گرفتن ممنونم میایی ب وبلاگم سر میزنی
مامان نفیسه
28 آذر 94 9:28
وای همه بچه ها همین جورن!
مامان نفیسه
2 دی 94 8:23
عزیزم آپ کن دلمون براتون تنگ شده! [عزیزم تو فکرش هستم ولی واقعا فرصت نمی کنم . عروسی و تولد و شب چله و ... در پیشه و وقت نکردم و مرسی که به ما سر میزنی . خاله نفیسه ی دیانا ]