این روزها و کرج گردی
جمعه 18 اردیبهشت ، کرج خونه ی عمو
وقتی رسیدیم غریبی می کردی و بغل هیچ کس نمی رفتی اما کم کم بعد از 10 دقیقه خودمونی شدی و نمی شد کنجکاویتو کنترل کرد ، کل خونه را طی می کردی و می گشتی . عمو بردنت حیاط تا با درخت توت سرگرم بشی ... از حیاط که برگشتی عکسهای سال گذشتتو که توی گوشی داشتن نشونت دادن و اینطوری باز یه کمی سرگرم بودی ...
و بعد از اون به یاد روزهایی که دخترم هنوز نبود و ما کرج زندگی میکردیم ، یه تور چند ساعته کرج گردی داشتیم و سری زدیم به فروشگاه شمیم که سیسمونیه نی نی نازمو از اونجا خریده بودیم و یک دوری هم گوهردشت و بعد هم امام زاده طاهر... و گشت و گذار در محله ی قدیممان مهرشهر به زمانی دیگر موکول شد...
از شمیم ، برات یه کوچولو خرید کردیم که از میونشون با ماشین قدرتی خیلی خوشحال میشی ...
اولین زیارت دخترم در امامزاده طاهر
محوطه امام زاده